liberal
معنی
سایر معانی: وابسته به علوم انسانی، گشاده دست، سخاوتمند، دست و دل باز، دهشگر، فراوان، (تفسیر یا ترجمه) آسان گیرانه، آزاد، غیر متعصبانه، آزاده، آزادمنش (دارای گذشت و تحمل نسبت به کسانی که دارای عقاید و باورهای دیگری هستند)، وارسته، خالی از تعصب، راد، (l بزرگ) حزب لیبرال انگلیس، حزب لیبرال کانادا، وابسته به حزب لیبرال، (در اصل) در خور آزادگان، سزاوار آزاد مردان، آزاد ساز، رهایی بخش، آزاد اندیش، ناسنت گرای، نظام جمهوری و مردمی (در برابر نظام های شاهی یا اشرافی و غیره)، (هوادار اصلاحات و پیشرفت و آزادی های فردی) آزادیخواه، پیشروی گرای، مترقی، لیبرال