سازگاری، قابلیت انعطاف، خم پذیری سایر معانی: قابلت انعطاف [نساجی] قابلیت انحناء - نرمی - خمیری [پلیمر] خم شدنی، خم پذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمی مزاجی، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، انحناء پذیری سایر معانی: انحناء پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، دمدمی مزاجی
خرحمالی، صدای پا، اهسته و محکم حرکت کردن، با زحمت کاری را انجام دادن، خرحمالی کردن، زحمت کشیدن سایر معانی: (با زحمت یا مثل کسی که بار سنگینی حمل می کند) راه رفتن، هن هن کردن، (به طور یکنواخت ...
دب اکبر، خیش، گاو اهن، ماشین برف پاک کن، شخم، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن سایر معانی: (با خیش) کشت کردن، بساردن، (انگلیس) زمین شخم زده، (مانن ...
خودروِ ترکیبی برقِشهری [قطعات و اجزای خودرو] خودروی ترکیبی که انرژی الکتریکی موردنیاز آن ازطریق اتصال به شبکۀ برق شهری نیز تأمین میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
الو، گوجه، آلو، الوی برقانی، کار یا چیز دلچسب سایر معانی: (در صورت استعمال در کیک و غیره) کشمش، (گیاه شناسی) درخت آلو (جنس prunus از خانواده ی rose)، (میوه ی این درخت) آلو، آلوچه، (رنگ) قرمز ...
ژرف پیما، شاقول عمودی، گلوله سربی، عمود بودن، درست، عمودی، لوله کشی کردن، با شاقول ازمودن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودیقرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و موم کردن، عینا، بطور عمودی، ...
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت، چاپیدن، غارت کردن سایر معانی: تاراج کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، به غنیمت بردن، لاشیدن، اختلاس کردن، هپرو کردن، بالا کشیدن، مال غارت شده، (جمع) غ ...
خرجی، پول جیب، پول توجیبی سایر معانی: پول جیب، پول توجیبی
نظم، شعر، منظومه، چکامه، چامه سایر معانی: سرواد
(ادبیات) کامیابی خوبان و شکست بدان (معمولا در آخر داستان)، سزا، جزا
تیزی، تلخی، زنندگی، حادی سایر معانی: ناگواری