معنی

دب اکبر، خیش، گاو اهن، ماشین برف پاک کن، شخم، شخم کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن، شخم زدن، شیار کردن
سایر معانی: (با خیش) کشت کردن، بساردن، (انگلیس) زمین شخم زده، (مانند دستگاه شخم زنی) جلو رفتن، (مجازی) درو کردن، (معمولا با: into) خرج کردن، سرمایه گذاری کردن، با زحمت جلو رفتن، به سختی پیش رفتن، (با دستگاه) برف روبی کردن، دستگاه شخم زنی، گاوآهن، رجوع شود به: snowplow، دستگاه شیار کنی، دستگاه جوی سازی، شیاردار کردن، کرت بندی کردن، کرت کرت کردن، (در امتحان ورودی) رد کردن یا شدن، (نجوم) دب اکبر (ursula major و big dipper هم می گویند)، برف روفتن plough

دیکشنری

شخم زدن
اسم
plow, ploughماشین برف پاک کن
plow, ploughشخم
plow, miner, tilling, rooter, ploughshare, shareخیش
plow, ploughshare, plowshare, ploughگاو اهن
فعل
plow, furrow, husband, ploughشخم زدن
plow, ploughشخم کردن
plow, list, ploughشیار کردن
plow, ploughباسختی جلو رفتن
plow, ploughبرف روفتن
subsoil, cultivate, fallow, furrow, reclaim, tillخیش زدن
cultivate, fallow, furrow, reclaim, subsoil, tillخیش کشیدن

ترجمه آنلاین

شخم زدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.