(امریکا) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار بچه (baby buggy هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیبت، غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن سایر معانی: غیبت (کسی را) کردن، پشت سر کسی حرف زدن، در غیاب کسی به او حمله کردن، گناه کسی را شستن، بدگویی کردن
در پشتی [رمزشناسی] برنامهای که با دور زدن روندهای عادی، امکان دستیابی به یک سامانۀ رایانهای را فراهم میسازد
واژههای مصوب فرهنگستان
واکنش شدید، پس زنی، عکس العمل سیاسی، پس زدن سایر معانی: جهش به عقب، پس زنش، پس ضربه [برق و الکترونیک] پس افت اختلاف بین مقادیر به دست آمده برای یک پارامتر هنگامی که عقربه ی کنترل در دو جهت م ...
(دوچرخه و سه چرخه و غیره) به عقب پا زدن (برای پس روی یا ترمز)، (امریکا - بوکس بازی) به سرعت پس رفتن، اظهار ندامت کردن
چمدان، بار و بنهء مسافر، بارسفر سایر معانی: چمدان(ها)، جامه دان(ها)، اسباب سفر، توشه، باروبنه، (ارتش) ابزار و تدارکات، آمادها، فاحشه، جنده، روسپی، دختر پررو و بی ادب، بی حیا، دختر مل و مست، ...
توشهگیری [حملونقل هوایی] بخشی در ساختمان پایانه برای دریافت توشۀ بازرسیشدۀ مسافران پروازهای ورودی
غضب، طعمه، دانه، چینه، مایه تطمیع، دانهء دام، طعمه کردن، طعمهدادن، طعمهرابه قلاب ماهیگیری بستن، خوراک دادن سایر معانی: در معرض حمله ی سگ قرار دادن، کیش کردن سگ، مورد حمله ی مکرر و شدید قرار ...
نانوایی، دکان نانوایی یا شیرینی پزی سایر معانی: شیرینی پزی، خبازی، محل پخت و فروش نان و شیرینی و کیک (bakeshop و bakehouse هم می گویند)
یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود سایر معانی: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ
فریب، گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: کلاه برداری کردن، اغفال کردن
(خودمانی) خل، غیرعادی، پراشتیاق