مشتری جلب کردن، خریدار پیدا کردن، صدای نکره ایجاد کردن، بلند جار زدن، با صدای بلند انتشار دادن سایر معانی: (از کسی یا چیزی بسیار) تعریف کردن، ستودن، بازارگرمی کردن، (مشتری یا رای دهنده و غیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] جای فیوز
دوراهی منبع اگزوز [قطعات و اجزای خودرو] قطعهای دوشاخه که در مسیر لولۀ اگزوز قرار میگیرد و به کمک یک شیر جریان دود را ازطریق منبع اگزوز یا مستقیما به بیرون هدایت میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تقریبا همه جا
نتیجه چاپی سایر معانی: (کامپیوتر) پسچاپ، برونچاپ، نسخه ی چاپی، خروجی چاپی [کامپیوتر] خروجی، نتیجه نهایی، نسخه چاپی، نتیجه چاپی [سینما] تجزیه (شیمیایی ) امولسیون [بر اثر نور] [برق و الکترونیک ...
قوت قلب، جرات
(سده ی -19 مردانه) پالتوتنگ و بلند، بالاپوش
[برق و الکترونیک] قطع حرارتی سوییچ حساس به گرمایی که به طور خوکار مدار موتور الکتریکی یا تحریک کننده های الکترومکانیکی دیگر را به هنگام تجاوز دما از مقدار ایمن باز می کند.
[پلیمر] خیس شدن، سرعتی را که مواد تقویت کننده می توانند به طور کامل بوسیله رزین و یا در کل با محمل اشباع شوند
مقبول، پذیرفته سایر معانی: مورد توافق، مرسوم و معمول
نصیحت کردن، پند دادن، مشورت دادن، توصیه دادن، اگاهانیدن، قضاوت کردن، رایزنی کردن، خبر دادن سایر معانی: اندرز دادن، نظر دادن، توصیه کردن، آگاه کردن، آگاهانیدن، مشورت کردن با [حقوق] اعلام کردن ...
مشاور، رایزن، راهنما، رهنمون سایر معانی: رایزن، مشاور، راهنما، رهنمون [نساجی] مشاور