معنی

مشاور، رایزن، راهنما، رهنمون
سایر معانی: رایزن، مشاور، راهنما، رهنمون
[نساجی] مشاور

دیکشنری

مشاور
اسم
consultant, adviser, counselor, advisor, councilor, solicitorمشاور
advisor, adviser, counselor, councilor, consultant, councillorرایزن
guide, guidance, guideline, leader, advisor, indexراهنما
guideline, adviser, advisorرهنمون

ترجمه آنلاین

مشاور

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.