اسم خاص مونث
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرشاخهدهی [کشاورزی - علوم باغبانی] شاخهدهی در بالا یا به طرف بالای ساقه
واژههای مصوب فرهنگستان
متضادهای مدرج [زبانشناسی] متضادهایی که تضادشان درجهپذیر است
دلش از سنگه
[زمین شناسی] نیم برجایی (الف) تجمع بقایای گیاهان در محلی که دیگر در آن رشد نمی کنند ولی در حواشی محل رشد اولیه آن ها است، مانند یک باتلاق توربی، مقایسه شود با: euautochthony (ب) واژه ای که ب ...
[برق و الکترونیک] پیستون ساختار فلزی لغزانی که در موج برها و کاواکها برای تنظیم یا باز تاباندن بیشتر انرژی تابشی به کار می رود .
polytonality مو، ایجاد چند لحن دران واحد
[زمین شناسی] نابرجایی اولیه - در تشکیل زغال سنگ، توده ای از بازمانده های گیاهی در منطقه ای که در انطباق با ناحیه ای که گیاهان در آن رشد می کنند، نیست.
سخت، سنگ دل، سنگی، سنگلاخ، پرسنک سایر معانی: پرسنگ، سنگپوش، سنگ دار، دل سخت، بی رحم، سفاک، سنگ مانند، سنگ سان، سرد، بی احساس، بی احساسات، بی عاطفه [خاک شناسی] پاره سنگی - سنگلاخی ...
ارزو، اشتیاق، اشتها، میل و رغبت ذاتی سایر معانی: میل شدید، ولع، رغبت [بهداشت] اشتها
قیافه خشک و بی روح، قیافه خشک و بی روح داشتن سایر معانی: با قیافه گیری، با قیافه ی ساختگی، (برای پنهان سازی شوخی وغیره قیافه ی جدی گرفتن) قیافه گرفتن، (چهره - عمدا) بی حالت یا بی بیان شدن یا ...
تنزل، زوال، انحطاط، فساد، آغاز ویرانی سایر معانی: فرو گرایی، فروریزی، زوال (decadency هم می گویند)، اغاز ویرانی