معنی

سخت، سنگ دل، سنگی، سنگلاخ، پرسنک
سایر معانی: پرسنگ، سنگپوش، سنگ دار، دل سخت، بی رحم، سفاک، سنگ مانند، سنگ سان، سرد، بی احساس، بی احساسات، بی عاطفه
[خاک شناسی] پاره سنگی - سنگلاخی

دیکشنری

سنگی
صفت
of stone, stony, lithic, fossiliferous, petrousسنگی
rocky, stonyسنگلاخ
hard, difficult, tough, strict, rigid, stonyسخت
stonyپرسنک
implacable, obdurate, ungodly, callous, fell, stonyسنگ دل

ترجمه آنلاین

سنگی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.