استدلالی، منطقی، جدلی سایر معانی: اهل بحث و جدل، وابسته به بحث و جدل، استدلالی (argumentive هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایالت آریزونا (در امریکا - 295023 کیلومتر مربع - مخفف آن: az یا ariz)
نیروهای مسلح سایر معانی: نیروهای مسلح (زمینی و هوایی و دریایی)، نیروهای جنگ آماد، مجموع نیروهای زمینی و هوایی و دریایی
خودروِ زرهی [علوم نظامی] نوعی خودروِ رزمی نظامی چرخدار با بدنۀ زرهی سبک و مجهز به تیربار
واژههای مصوب فرهنگستان
سر بالایی، تکبر، غرور، نخوت، گستاخی، شدت عمل، گردنفرازی، خود رایی، خود سری، خیره سری، عظمت، خود بینی سایر معانی: باد دماغ، لافزنی، نخوت (arrogancy هم می گویند)
ایجاد حریق عمدی، اتش زنی سایر معانی: (حقوق) ایجاد حریق به طور عمد، آتش افروزی، حرق
مهارت، عیاری، خاتوله سایر معانی: حیله گری، زیرکی
صعودی، بالا رونده، فراز جو، فراز گرای سایر معانی: ascendent : فراز جو، نج، سمت الراس، نوک [ریاضیات] صعودی، بالارو
نادان، ابله سایر معانی: احمقانه، نابخردانه، وابسته به خر، الاغ مانند، بی شعور، خرصفت
مورب، اریب وار، منحنی، کج، چپ چپ، با گوشهء چشم سایر معانی: یک وری، ناسازوار، کج و کوله
واگذاری، قرار ملاقات، تعیین وقت سایر معانی: تعیین، برگماشت، گمارش، ارجاع، انتساب، وعده ی ملاقات (به ویژه ملاقات مخفی عشاق)، میعاد
وابسته به گوارش (یا همگون سازی) (assimilatory هم میگویند)، assimilatory : همجنس کننده، هم جنس شونده، شباهت دار