شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون فرق گذاری در بین ذکورواناک، بدون تبعی جنسی، اززن ومرد
ذکاوت، قضاوت، هوش، اطلاعات، معلومات، دانش، تعمد، قصدی سایر معانی: عمدی، خودخواسته، از روی قصد، تعمدی، آگاهانه، بیشتر در جمع معلومات
[شیمی] واکنش ویتینگ - واکنش ویتیگ
[زمین شناسی] قلع چوبی - نوع گرهکی یا گرده ای مایل به قهوه ای کاسیتریت که دارای یک ساختار هم مرکز رشته های شعاعی یا منشعب است که شبیه چوب خشک است. مترادف: dneprovskite
جهان افرین
[نساجی] کشبافی تاری - تریکو تاری - بافندگی حلقوی تاری
[برق و الکترونیک] سرعت نوشتن سرعت نوشتن در عناصر ذخیره متوالی در لامپ دخیره ی بار .
قایق رانی، مسافرت با قایق تفریحی سایر معانی: دریانوردی با کشتی خصوصی (یا قایق تفریحی)
[آمار] مدل زیسکیند-مارتین
بیتکلیفی، وقفه، تعلیق سایر معانی: سکون، (حقوق) بلاتکلیفی [حقوق] تعلیق، وقفه، بلاتکلیفی
شنیع، زشت، منزجر، مکروه، مغایر، نا سازگار، فرومایه، بیم ناک سایر معانی: تنفرآور، منزجر کننده، نفرت انگیز، فجیع، مشمئز کننده، مخالف، ضد، برخلاف، متنفر