witting
معنی
ذکاوت، قضاوت، هوش، اطلاعات، معلومات، دانش، تعمد، قصدی
سایر معانی: عمدی، خودخواسته، از روی قصد، تعمدی، آگاهانه، بیشتر در جمع معلومات
سایر معانی: عمدی، خودخواسته، از روی قصد، تعمدی، آگاهانه، بیشتر در جمع معلومات
دیکشنری
خواندن
اسم
intelligence, intellect, wit, brain, understanding, wittingهوش
adjudication, verdict, judgeship, view, sentence, wittingقضاوت
information, wittingمعلومات
knowledge, science, wisdom, learning, scholarship, wittingدانش
intelligence, brain, sagacity, acuteness, esprit, wittingذکاوت
information, data, wittingاطلاعات
wittingتعمد
صفت
intentional, prepense, wittingقصدی
ترجمه آنلاین
هوشمندانه