اوربیتال مرزی [شیمی] هریک از دو اوربیتالی که یکی از آنها بالاترین اوربیتال مولکولی اشغالشده و دیگری پایینترین اوربیتال مولکولی اشغالنشده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تئوفیل گوتیه (شاعر و رمان نویس فرانسوی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بتونه کار شیشه، زاموسقه کار
بکرایه واگذارنده سایر معانی: شخص دارای درآمد ثابت (از کرایه خانه یا اوراق قرضه و غیره)، موجر، اجاره دهنده
[کامپیوتر] معماری سه لایه ای سیستم پایگاه داده با یک رابط شکاربر که روی ریز کامپیوتر اجرا می شود . یک موتور پایگاه داده روی کامپیوتر بزرگ یا کامپیوتر قدرتمند دیگر ف و لایه ای از میان افزار ( ...
ایالت آلاسکا (در شمال غربی امریکای شمالی) [نساجی] نخی که از دو سوم پشم و یک سوم پنبه تابیده شده باشد
مرز، سرزمین مرزی، مرز نامشخص بین دو چیز، زمین مرزی یاسرحدی [عمران و معماری] زمین مرزی
صدا، ندا، فراخوانی، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده سایر معانی: حرفه، شغل، کار، بانگ، صدا زدن، تلفن زنی، سخن پراکنی، انگیزه، رسالت، احساس نیرومند (به ویژه در جهت خدمت به دیگران)، فریاد ...
دسته، طبقه، رده، مقوله، رسته، زمره، مقولهمنطقی سایر معانی: (در روش های طبقه بندی و گونه شناسی) رده، ردیف، گروه، گروهه، صنف، فروبست، (منطق - هر یک از طرقی که طبق آن بتوان دانش بشری را طبقه بن ...
مستعمراتی سایر معانی: (اغلب با c بزرگ) وابسته به سیزده مهاجرنشین انگلیسی در امریکا که پس از انقلاب ایالات متحده امریکا را تشکیل دادند، (معماری و مبل سازی و غیره) سبک دوران مستعمراتی امریکا، ...
درجه، پایه، طبقه، سیکل، مرتبه، رتبه، مرحله، منزلت، زینه، پله، سویه، دیپلم یا درجه تحصیل سایر معانی: مقدار، میزان، (ریاضی) درجه، (آموزش) درجه ی تحصیلی، مدرک دانشگاهی، (دستور زبان) درجه یا صفت ...
کنار، مرز، سر، تیزی، لبه، کناره، ضلع، نبش، دارای لبه تیز کردن، کم کم پیش رفتن، اریب وار پیش رفتن، تحریک کردن سایر معانی: (لبه ی برنده ی شمشیر و چاقو و غیره) دم، تیغه، پره، برندگی، (صخره و پر ...