لیست واژه‌ها

tied or down brownian motion

[زمین شناسی] حرکت براونی پابند

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tied ranks

[ریاضیات] رتبه های پیوسته

دیکشنری انگلیسی به فارسی

citied

شهری، دارای طرز رفتار شهری ها، پر شهر، شهرسار، آباد، شبیه شهر، واقع شده در شهر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

edingtonite or antiedrite or antiedrite

[زمین شناسی] ادینگتونیت - فرمول شیمیایی :Ba[Al2Si3O10].3H2O - درصد مواد: BaO=31.32% Al2O3=20.82% SiO2=36.82% H2O=11.04% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای - ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

propertied

متمکن، سهام دار، دارای خواص معین سایر معانی: دولتمند، دارای ملک، ملاک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tidal ridging tied furrows

[آب و خاک] پشته های به هم پیوسته،نشتی های به هم پیوسته

دیکشنری انگلیسی به فارسی

tongue tied

زبان بند آمده، زبان گرفته، خموش، ساکت، الکن، زبان بسته، گنگ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

birth control

جلوگیری از ابستنی، زاد ایست سایر معانی: جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده [زمین شناسی] جلوگیری از آبستنی، تنظیم موالید [بهداشت] مهار زایش - کنترل موالید ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bounded

محدود، کراندار سایر معانی: کران دار [برق و الکترونیک] کران دار [ریاضیات] کراندار، محدود، کرانه دار، محصور، پایاندار [آمار] کراندار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

confined

محدود، بستری، منحصر، محدود شده سایر معانی: 1- محدود 2- بستری [عمران و معماری] تحت فشار - محبوس [بهداشت] زیر فشار - محبوس

دیکشنری انگلیسی به فارسی

defenseless

بى پناه، بى مدافع

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dependent

تابع، وابسته، مربوط، متعلق، موکول، محتاج، نامستقل سایر معانی: پسوا، پایبند، پسمند، در مهار، متکی به، دلگرم به، تحت تکفل، نان خور، عائله، آدم وابسته، آدم تابع، (مهجور) بخش ثانوی یا کم اهمیت ت ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید