دارای افکار بلند، روشن فکر سایر معانی: (خودمانی - تداعی منفی) پر مغز، متفکر (ولی نه اهل عمل)، اندیش پیشه، intellectual : روشنفکر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) رجوع شود به: hippie
(خودمانی) هیپی
تفرقه انداز، تفرقه جویانه سایر معانی: وابسته به تفرقه ی مذهبی، نفاقی، schismatical تفرقه انداز
پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، شکاک، شکاک، مشکوک سایر معانی: (فلسفه - s بزرگ) پیرو مکتب شک اندیشی در یونان باستان، شک اندیش، شک پیشه، دیر باور، مردد در ...