[نساجی] تن رنگ - اصطلاحی که در بر گیرنده تمام خصوصیات فیزیکی یک رنگ می باشد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کار اصطلاحشناسی حوزهبنیاد [اصطلاحشناسی] بررسی همه مفاهیم یک حوزه تخصصی و تعیین روابط بین آنها
واژههای مصوب فرهنگستان
کار اصطلاحشناسی متنبنیاد [اصطلاحشناسی] بررسیهای مقدماتی اصطلاحات در بافتها و متون مشخص
تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...
لهجه، گویش، زبان محلی سایر معانی: عضو خانواده یی از زبان ها، هموند زبانی، گویشی، لهجه ای، محلی، (غیر علمی) هر لهجه ای که با لهجه ی پایتخت یا لهجه ی اصلی سرزمین فرق داشته باشد [کامپیوتر] نسخه ...
فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، فهرست معانی سایر معانی: دیکسیونر [کامپیوتر] فرهنگ، فرهنگ لغات .
فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، لغت نامه، دیکسیونر سایر معانی: سابقه، تاریخ، فهرست اعمال یا رویدادها، واژه نامه (به ویژه فرهنگ یک زبان باستانی)، ویژه واژگان (لغت های رشته یا علم بخصوص)، ف ...
رجوع شود به: phraseology [ریاضیات] بدنی، جسمانی، فیزیکی
انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات سایر معانی: (فرهنگ واژه های هم معنی و متضاد) واژگنج، گنجواژ، فرهنگ معنایی، مخزن [کامپیوتر] فرهنگ جامع .
واژگان، لغت، فرهنگ لغات، فهرست لغات و اسامی، مجموع لغات یک زبان سایر معانی: واژگان (مجموع لغات یک زبان یا علم یا شخص)، (هنر و موسیقی و غیره) وسایل بیان، بیان افزار، واژه نامه، فهرست واژه ها ...