معنی

لهجه، گویش، زبان محلی
سایر معانی: عضو خانواده یی از زبان ها، هموند زبانی، گویشی، لهجه ای، محلی، (غیر علمی) هر لهجه ای که با لهجه ی پایتخت یا لهجه ی اصلی سرزمین فرق داشته باشد
[کامپیوتر] نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر .

دیکشنری

گویش
اسم
dialectگویش
dialect, accent, intonation, idiomلهجه
dialectزبان محلی

ترجمه آنلاین

گویش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.