(جانورشناسی) کرم صد پای پیله ساز (جنس malacosoma و تیره ی lasiocampidae)، کرم صد پای پیله ساز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] فتیله گذاری
شاخک حساس، موی حساس جانور، ریشه حساس، بازوچه سایر معانی: (گیاه شناسی - جانورشناسی) شاخک، دواله، موی حساس جانور مثل موی سبیل گربه
چادر، وسایل چادر سایر معانی: خیمه زنی
تجربی، ازمایشی، امتحانی سایر معانی: آزمایشی، احتمالی، شایدی، دودلانه، با دودلی، موقتی، غیر قطعی، عمل تجربی [حسابداری] غیر قطعی [ریاضیات] تجربی، آزمایشی
خیمه پوش، در خیمه
چهارچوب پارچه خشک کنی سایر معانی: (نساجی) دستگاه پارچه خشک کن، کشانه، قاب پارچه کش (tenter frame هم می گویند)، رجوع شود به: tenterhook، نساجی چهارچوب پارچه خشک کنی، نگهدار، مستحفظ، خیمه دار، ...
خیمه دوز، خیام سایر معانی: خیمه دوز، خیام
[کامپیوتر] گنجانیده میانگین اطلاعات، آنتروپی .
عارضۀ زمینپتانسیلی مطلق [ژئوفیزیک] ← عارضۀ زمینپتانسیلی
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] پتانسیل شتاب دهنده
توانش خنثیسازی اسید [زمینشناسی] ← ظرفیت خنثیسازی اسید