معنی

شاخک حساس، موی حساس جانور، ریشه حساس، بازوچه
سایر معانی: (گیاه شناسی - جانورشناسی) شاخک، دواله، موی حساس جانور مثل موی سبیل گربه

دیکشنری

چوبه دار
اسم
tentacleموی حساس جانور
tentacle, palpusشاخک حساس
tentacleریشه حساس
tentacleبازوچه

ترجمه آنلاین

شاخک

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.