متخصص، ویژهگر، ویژه کار سایر معانی: ویژه کار، ویژه گر، متخصص [حسابداری] کارشناس [نساجی] کارشناس - متخصص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساس، اماده پذیرش، فروگیر پدیر سایر معانی: رجوع شود به: susceptible، پذیرنده، مستعد [برق و الکترونیک] پذیرنده، مستعد
ساده، افتاده، بی تکلف، بی ادعا، بی تصنع سایر معانی: نامغرور، فروتن، متواضع
کلیۀ عملیاتی که به بهبود وضع کمّی و کیفی جنگل منجر شود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان