susceptive
معنی
حساس، اماده پذیرش، فروگیر پدیر
سایر معانی: رجوع شود به: susceptible، پذیرنده، مستعد
[برق و الکترونیک] پذیرنده، مستعد
سایر معانی: رجوع شود به: susceptible، پذیرنده، مستعد
[برق و الکترونیک] پذیرنده، مستعد
دیکشنری
حساس
صفت
susceptiveاماده پذیرش
susceptiveفروگیر پدیر
sensitive, susceptible, delicate, touchy, tender, susceptiveحساس
ترجمه آنلاین
حساس
مترادف
apt ، assailable ، attackable ، beatable ، conquerable ، disposed ، exposed ، given ، in danger ، inclined ، open ، penetrable ، prone ، sensitive ، subject ، susceptible ، tending ، verisimilar ، vincible ، vulnerable