unassuming
/ˌənəˈsuːmɪŋ/

معنی

ساده، افتاده، بی تکلف، بی ادعا، بی تصنع
سایر معانی: نامغرور، فروتن، متواضع

دیکشنری

انعطاف پذیر
صفت
unassumingبی ادعا
unpretentious, unassuming, simple, Pickwickianبی تکلف
simple, easy, plain, naive, modest, unassumingساده
fallen, modest, low, lowly, elliptic, unassumingافتاده
unassumingبی تصنع

ترجمه آنلاین

بی ادعا

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.