زمین، سرزمین، خاکی، دنیوی، زمینی سایر معانی: وابسته به کره ی زمین، دنیوی (در برابر: اخروی)، این جهانی، کره ی زمین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی سایر معانی: خشکی، زمینی (در برابر: آبی یا هوایی)، زمین زی، خاکزی، وابسته به کره ی زمین، وابسته به نخستین چهار سیاره ی منظومه ی شمسی (عطارد و زهره و مریخ و زمین) ...
نا پایدار، زود گذر، فانی، سپنج، بی بقا سایر معانی: گذرا، ناپا، ناپایا، موقتی، رفتگار، سپنجی، گریزا [حقوق] ناپایدار، گذرا، موقت، فانی
هر تغییر در میدان مغناطیسی زمین که تابع زمان باشد [ژئوفیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان