معنی

زمین، سرزمین، خاکی، دنیوی، زمینی
سایر معانی: وابسته به کره ی زمین، دنیوی (در برابر: اخروی)، این جهانی، کره ی زمین

دیکشنری

terenene
اسم
land, ground, earth, field, soil, terreneزمین
land, territory, country, region, soil, terreneسرزمین
صفت
earthly, terrestrial, territorial, earthy, agrarian, terreneزمینی
earthen, earthy, earthly, terrestrial, khaki, terreneخاکی
worldly, mundane, secular, temporal, terrestrial, terreneدنیوی

ترجمه آنلاین

زمینی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.