مهمانخانۀ خشک [گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که در آن مشروبات الکلی ارائه نمیشود |||متـ . هتل خشک
واژههای مصوب فرهنگستان
جنبش میانهروی [اعتیاد] جنبشی اجتماعی که بر تعدیل و محدودسازی مصرف الکل از سویی و واداشتن دولت به وضع قوانین ضد مصرف الکل از سویی دیگر تأکید دارد ...
زیاده روی، افراط، بی اعتدالی سایر معانی: نامیانه روی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرهیزکننده، پرهیزگار، کسیکه ازاستعمال مسکرات پرهیزدارد
عفت، نجابت، پاکدامنی، عفت وعصمت، سادگی سایر معانی: پرهیزکاری، پارسایی، عصمت، تجرد، پرهیز از مقاربت جنسی (به خاطر ملاحظات مذهبی)
تنزل، زوال، انحطاط، فساد، آغاز ویرانی سایر معانی: فرو گرایی، فروریزی، زوال (decadency هم می گویند)، اغاز ویرانی
مستی، نشئه سایر معانی: مستی
از، طمع، حرص سایر معانی: آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن
زیاده روی، افراط سایر معانی: لوس کردن، ننر سازی، روی زیادی دادن به، با گذشت بسیار (نسبت به کسی) رفتار کردن، گذشت کردن، گزافکاری، فزونکاری، (کلیسای کاتولیک) بخشش گناهانی که برای آنها باید کفا ...
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه سایر معانی: ممنوعیت، قدغن سازی، حرام اعلام کردن، منع
هشیاری، متانت، اعتدال سایر معانی: هشیاری (در برابر: مستی drunkenness)، میانه روی
مستی، لولی، سرخوشی سایر معانی: مستی، لولی، سرخوشی