intemperance
/ɪnˈtempərəns/

معنی

زیاده روی، افراط، بی اعتدالی
سایر معانی: نامیانه روی

دیکشنری

بی نظمی
اسم
indulgence, extravagance, surfeit, exceeding, immoderation, intemperanceزیاده روی
excess, extravagance, immoderacy, immoderation, inclemency, intemperanceبی اعتدالی
excess, indulgence, extravagance, overindulgence, plethora, intemperanceافراط

ترجمه آنلاین

بی اعتدالی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.