همپایه، برابر، معادل، هم کف، بمثابه سایر معانی: (معمولا با: to) برابر (با)، به منزله ی، در حکم، به مثابه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکراری، دو نسخهای، عوضی، دوبل کردن، المثنی نوشتن یا برداشتن، دو نسخه کردن، تکثیر کردن سایر معانی: (کاملا یکجور) همانند، همسان، همتا، لنگه، جفت، روگرفت، نسخه ی ثانی، کپی، رونوشت، رونوشت گرفتن ...
جور، مساوی، یکسان، عینی، همان، منطبق با سایر معانی: همانند، یکجور، همسان، برابر، عینا مثل هم (معمولا با: to یا with)، یکی، درست همان، وابسته به دوقلوهای همسان [برق و الکترونیک] همانند، یکسان ...