هشت عضوی، هشتگانه، هشت عددی سایر معانی: (در مورد گل) هشت پر [ریاضیات] هشت هشت، هشت جزئی، دارای ساختمانی با اجزاء هشت تائی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] راسته اى از بازوپایان (کامبرین- دونین،160 جنس)
پنج جزئی، پنج تایی سایر معانی: (زیست شناسی) پنج پار، پنج بخشی
(دستگاه سنجش میزان جریان آبگونه یا گاز) روندش، روند سنج، rotometer دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب [شیمی] جریان سنج چرخان [نفت] بده سنج
پرچم، پود، جرثومه نر گیاه سایر معانی: (گیاه شناسی) پرچم
وصیتی، وابسته به وصیت نامه، وصیت شده سایر معانی: وصیتی، وابسته به وصیت نامه، وصیت شده [حقوق] بر مبنای وصیت نامه، به موجب یا مربوط به وصیت نامه
تحلیف، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء سایر معانی: تصدیق، تصدیق امضا، سوگند [حسابداری] اعتبار دهی [حقوق] تصدیق (امضای) سند، بخشی از سند یا وصیت نامه دایر بر اینکه سند در حضور شهود تنظیم و امضاء شد ...
تصدیق، سندیت سایر معانی: تصدیق، سندیت
ارام، ملایم، شیرین و مطلوب، نجیب سایر معانی: میانه رو، خوش برخورد، ملایم و آرامبخش (در مقابل دردآور یا قوی یا سوزان)، خوشایند، مطبوع، بی مزه، بی بو و خاصیت، (خوراک) بدون نمک و ادویه [مهندسی ...
خسته کننده، ملول کننده، نواره سایر معانی: سنبنده، سوراخ ساز، سفتگر، پرماهگر، مته دهان، ملالت آور، دلزن، دلزننده، کدورت انگیز، سفتن، عمل سوراخ کردن، سوراخ یا چاه حفر شده توسط مته یا هر چیز گر ...
متمدن کردن، متمدن شدن سایر معانی: متمدن کردن یا شدن، شهرا کردن، تعالی بخشیدن، تادیب کردن
رام، رام شدنی، سر براه، مطیع، سربزیر، تعلیم بردار سایر معانی: حرف شنو