attestation
معنی
تحلیف، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء
سایر معانی: تصدیق، تصدیق امضا، سوگند
[حسابداری] اعتبار دهی
[حقوق] تصدیق (امضای) سند، بخشی از سند یا وصیت نامه دایر بر اینکه سند در حضور شهود تنظیم و امضاء شده است، تحلیف، شهادت
سایر معانی: تصدیق، تصدیق امضا، سوگند
[حسابداری] اعتبار دهی
[حقوق] تصدیق (امضای) سند، بخشی از سند یا وصیت نامه دایر بر اینکه سند در حضور شهود تنظیم و امضاء شده است، تحلیف، شهادت
دیکشنری
گواهینامه
اسم
witness, evidence, certification, testimony, attestation, depositionگواهی
testimony, martyrdom, witness, certification, evidence, attestationشهادت
attestationتصدیق امضاء
attestation, adjurationتحلیف
ترجمه آنلاین
تصدیق
مترادف
authentication ، corroboration ، declaration ، documentation ، evidence ، proof ، substantiation ، testament ، testimonial ، testimony ، validation ، verification