کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن سایر معانی: به خدا یا مقدسات بی احترامی کردن، هتاکی کردن، دشنام دادن، بدزبانی کردن، ناسزاگویی کردن، مورد انتقاد شدید قرار گرفتن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفرین کردن، لعنت کردن، التماس کردن سایر معانی: دعای ناخیر کردن