معنی

کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن
سایر معانی: به خدا یا مقدسات بی احترامی کردن، هتاکی کردن، دشنام دادن، بدزبانی کردن، ناسزاگویی کردن، مورد انتقاد شدید قرار گرفتن

دیکشنری

خشونت
فعل
blasphemeکفرگویی کردن
blaspheme, curseعمل کفر امیزکردن
blasphemeبه مقدسات بی حرمتی کردن

ترجمه آنلاین

توهین به مقدسات

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.