مجلس [هنرهای نمایشی] در ساختار غیرارسطویی و خطی، بخشی از نمایش که با تغییر آرایه و موقعیت، بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و مکانی، همراه است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تابلو، پرده نقاشی، جدول، دور نمای نقاشی سایر معانی: نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا [سینما] تابلو [ریاضیات] جدول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] جداول و منحنی ها، جداول و کارت ها
[ریاضیات] جدول اولیه-دوگان
[ریاضیات] مسأله ی زمان بندی تانکر
(پرده ای که به جای کنار رفتن بالا و پایین می رود - به ویژه در تئاتر) پرده ی افتان، پرده نمایش، پرده جلوصحنه نمایش
(تئاتر) به صحنه آوری، صحنه پردازی (فیلم) کارگردانی پرگیر، محیط، دوروبر، صحنه سازی، کارگردانی وتنظیم صحنه تاتر، محیط کلی [سینما] صحنه آرایی (واژه فرانسوی ) - صحنه پردازی (واژه فرانسوی ) - میز ...
(موسیقی و ادبیات و غیره) قطعه، بخش منفرد، (تئاتر) صحنه ی مجزا، صحنه ی منفرد، قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص
موقعیت یا وضعیتی تصویرگونه و ایستا در نمایش که در آن بازیگران برای تأکید بر برخی لحظات کاملا ساکن در برابر تماشاگران ظاهر میشوند [هنرهای نمایشی]
در ساختار غیرارسطویی و خطی، بخشی از نمایش که با تغییر آرایه و موقعیت، بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و مکانی، همراه است [هنرهای نمایشی]