خرحمالی، نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین سایر معانی: (عامیانه) کار سخت بدنی، کد یمین کارپرزحمت، کارسخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرحمالی، کار شاق، خرحمالی کردن، جان کندن، چرک کردن سایر معانی: (محلی) مشقت کشیدن، (قدیمی) خیس کردن، کار سخت، مرطوب کردن