elbow grease
معنی
خرحمالی، نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین
سایر معانی: (عامیانه) کار سخت بدنی، کد یمین کارپرزحمت، کارسخت
سایر معانی: (عامیانه) کار سخت بدنی، کد یمین کارپرزحمت، کارسخت
دیکشنری
خرحمالی
اسم
drudgery, elbow grease, fag, plod, punisher, moilخرحمالی
elbow greaseنیروی حاصله از کاردستی
elbow greaseکد یمین
ترجمه آنلاین
گریس آرنج
مترادف
blood sweat and tears ، effort ، exertion ، labor ، muscle ، oomph ، oomph ، physical effort ، strain ، strength ، sweat ، sweat of one's brow ، toil ، travail