حیله جنگی، تدبیر جنگی، لشکرارایی سایر معانی: (در جنگ) ترفند، حیله ی رزمی، ستاوه، ترفنده، تمجید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساب، شرح، حکایت، داستان، جمع، چغلی، روایت، افسانه، قصه سایر معانی: بازنمود، شرح ما وقع، شایعه، حرف مفت، دروغ، کذب، (قدیمی) حساب، بر آورد، محاسبه، برشمارش، خبرکشی
رده، ردیف، ردیف صندلی، ردیف شدن، ردیف کردن سایر معانی: (نیمکت یا صندلی) ردیف، (مقام) رتبه، اشکوب، طبقه، (شخص یا ابزار) بستگر، گره زن، بندزن [عمران و معماری] ردیف
بوته، درخت کوچک روینده در زیر درخت سایر معانی: (در بیشه و جنگل - درختچه ها و گیاهانی که زیر درخت می رویند) زیر رست، پاجوش، زیر گیاه
پشم زیرین، زیر رست، زیر گیاه سایر معانی: رجوع شود به: underbrush، (جانور) رجوع شود به: undercoat، بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید، پشم یا رویش زیرین [آب و خاک] زیر آسمانه،ر ...
تفسیر، متن، نسخه، ترجمه، شرح ویژه سایر معانی: برگردان، ترگمان، ویرایش، ویراست، روایت، برداشت، تعبیر، قول، اقتباس، نمونه، نوع، گونه، صورت [سینما] نسخه [کامپیوتر] نگارش ؛ مدل ،نسخه [زمین شناسی ...
دورهای که در طی آن جوامعِ دارای نوشتار در نزدیکی یک جامعۀ نانویسا قرار میگیرند و راجع به وقایع و تاریخ آن جامعه اطلاعاتی بر جا میگذارند [باستانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روایتی تاریخی که زنجیرهای از رویدادها و روندها را دربارۀ آیندهای خاص بیان میکند [آیندهپژوهی]
← دگرتاریخ [آیندهپژوهی]
توالی مقادیر هر کمیتِ متغیر با زمان که در فاصلههای زمانی ثابت اندازهگیری شود [ژئوفیزیک]
تاریخی که احتمال وقوع آن وجود داشته، اما به هر دلیل به وقوع نپیوسته است |||متـ . تاریخ بدیل alternative history [باستانشناسی]
علم شناخت تاریخ زمین و ساکنان آن در طول زمانِ زمینشناختی|||متـ . تاریخ زمین [زمینشناسی]