سفت کردن، سفت وسخت کردن، شق کردن سایر معانی: سفت کردن یا شدن، سخت کردن یا شدن، شدید کردن یا شدن، سی کردن، خشک ومصنوعی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] عضو تقویت شده - عضو سخت شده - عنصر تقویت شده
[عمران و معماری] پل معلق تقویت شده
[عمران و معماری] قوس مهار سخت شده
[عمران و معماری] قوس پشتبند
[عمران و معماری] خرپای تقویتی - خرپای شق کننده
[عمران و معماری] سخت کننده فشاری [زمین شناسی] سخت کننده فشاری
[نساجی] سخت سازی زنجیر پلیمر - سخت کننده زنجیر پلیمر [پلیمر] سفت کننده زنجیر پلیمر
[عمران و معماری] قطعه فشاری تقویت نشده - قطعه فشاری سخت نشده
[عمران و معماری] پل معلق ساده
جا دادن، فرو کردن، نشاندن سایر معانی: (در فکر یا مغز کسی) نقش بستن، تلقین کردن، نیوشاندن، (به ویژه با سوراخ کردن و بستن) محکم وصل کردن، (روی چیزی) سوار کردن، برنشاندن، درنشاندن، (زبان شناسی) ...
لرزانک، بستن، دلمه شدن، ماسیدن سایر معانی: (عامیانه) شکل دادن به، شکل گرفتن (gel هم می نویسند)، ژله شدن، به صورت ژله در آمدن یا درآوردن، به صورت لرزانک در آمدن، (محلی) رجوع شود به: jelly، من ...