پلهورزی [ورزش] انجام نرمشهای موزون با استفاده از پله و سکو
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] تیر تقویتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه یامحل عزیمت
[کامپیوتر] روشی که در نماشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویه ای به غیر از 45 درجه افقی یا عمودی بکار می رود .
[برق و الکترونیک] موضع بندی جا به جا کردن قسمتهای مختلف عدسی یا سطح بازتابنده ریز موج به طوری که جبهه فاز در نزدیکی آن بدون تغییر بماند .
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل سایر معانی: تشدید، بالاروی، سرعت گیری [خودرو] شتاب. [شیمی] 1- شتاب 2- تندى، سرعت گیرى، تعجیل 3- تشدید، بالاروى [سینما] شتاب [عمران و معماری] شتاب ...
رهایی، گریز، فرار، فر، رستن، رهایی جستن، خلاصی جستن، جان بدر بردن، فرار کردن، گریختن، در رفتن سایر معانی: خلاصی، نجات، ورمالیدن، گالیدن، جان به در بردن، (از خطر) جستن، (آسیب و غیره) - ندیدن، ...
ابزار، ترتیب اهنگ، تنظیم اهنگ، استعمال الت سایر معانی: (موسیقی) تنظیم برای ارکستر، سازآرایی، (به ابزار به ویژه ابزار علمی مجهز کردن یا به کار بردن ابزار) ابزار سازی، ابزارگری، ابزار آمایی، ا ...
استیلاء، تعرض، تاخت و تاز، تهاجم، هجوم سایر معانی: (با قشون و جنگ) گرفتن، تجاوز (نظامی)، اشغال، تازش، برتازش، مزاحمت، دخول بدون اجازه، خلوت شکنی، درونگیری، فراگیری، (مجازی) هجوم، یورش، استیل ...
راه پیما [ریاضیات] رژه رفتن
پایگاه فضایی، ایستگاه فضایی سایر معانی: ایستگاه کیهانی، platform space پایگاه فضایی [عمران و معماری] ایستگاه فضایی
تجاوز، گناه، خطا، تخلف، سر پیچی، عصیان سایر معانی: تخطی، فرا روی، معصیت، ترا رفت، ترا روی [زمین شناسی] پیشروی