تنبیه بدنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوی، پر زور، نیرومند سایر معانی: قدرتمند، مقتدر، پرقدرت، پراقتدار، قدرقدرت، تهم، تهمتن، مرد افکن، زورمند، پرتوان، (استدلال و غیره) قانع کننده، مجاب کننده، محکم، متین، (دارو یا مشروب الکلی یا ...
چابک، تردست، فرز، سریع، سریع السیر، تندرو، چابک دست، باسرعت سایر معانی: تند، تیزپا، تیزرو، ناگهان، ناگهانی، بی معطلی، فوری، بی وقفه، به طور سریع، باتندی (swiftly هم می گویند)، (نساجی - ماشین ...
ضربت اهسته و سبک با شلاق، شلاق زنی، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی سایر معانی: چوب کاری، ن تابیده مخصوص تازیانه پیچی [عمران و معماری] حرکت شلاقی