پرزود، نا بهنگام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاجلانه سایر معانی: (امریکا- خودمانی) زود، فورا، بی معطلی، مثل برق، سریعا
عنقریب، مختصری سایر معانی: به زودی، در آینده ی نزدیک، کمی، اندکی، به طور خلاصه، در چند واژه، به طور موجز، به طور ناگهانی، ناگه، ناگهان، گستاخانه، تند، بزودی، زود، مختصرا، بدرشتی
بعد از، سپس، پس، بعد، انگاه، در ان هنگام، در انوقت، انوقتی سایر معانی: در آنگاه، در آن وقت، آن وقت(ها)، در آن موقع، در آن هنگام، آنگاه، در آن صورت، بنابراین، به علاوه، اضافه بر آن، (با: now ...
بی مورد، نا بهنگام، بی موقع، بیگاه سایر معانی: در وقت نامناسب، بیجا، پیش از موقع، زودرس، نامعقول، غیر منتظره