بطور اهانت امیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زکام، عطسه، صحبت تودماغی، فن فن، تودماغی صحبت کردن، در حال عطسه صحبت کردن، با فن فن صحبت یا گریه کردن سایر معانی: (به ویژه هنگام گریه یا زکام) آب بینی بالا کشیدن، (با صدای بلند) فن فن کردن، ...
مغرور، اهانت امیز، اظهار تنفر کننده، فن فن کننده سایر معانی: (عامیانه)، وابسته به یا متمایل به فن فن کردن
(آمریکا) بو کردن برخی از انواع چسب (که گیجی و لذت می دهد ولی می تواند به مغز و کلیه ها صدمه بزند)
[کامپیوتر] آزمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش .
دماغه، خیشوم، بینی، عضو بویایی، نوک بر امده هر چیزی، بو کشیدن، بینی مالیدن به سایر معانی: دماغ، پوز، پوزه، بویایی، شامه، شم، استعداد پیگیری و درک، هر چیز بینی مانند: دماغه، سرلوله، سر شیرآب، ...
وابسته به فریسی، ریاکارانه سایر معانی: وابسته به فریسی ها (pharisee)، فریسی، زهد فروش، ریاکار، جانماز آب کش، خشکه مقدس، ریاکارانهpharisaic(al)وابسته به فریسیان، ریاکار، دورو، خشکه مقدس ...
طلب کردن، طلبیدن، جستجو کردن، پیگردی کردن، پوییدن، جوییدن سایر معانی: (دنبال چیزی) گشتن، در پی چیزی بودن، توزیدن، توختن، پناه جستن (در محلی)، پناه بردن، جویا شدن، خواستار شدن، خواستگار بودن ...
خلم، زکام، نزله، اب بینی، فین، از بینی جاری شدن، دماغ گرفتن، اب بینی را با صدا بالا کشیدن سایر معانی: آب بینی جاری کردن، عن دماغ کسی پیدا بودن، رجوع شود به: sniffle، گریه و فن فن کردن، گریه ...
سختافزار یا نرمافزاری که گذرکرد (traffic) داده را در شبکه پایش و در بعضی انواع ثبت نیز میکند [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
مصرف مادۀ اعتیادآور از راه بالا کشیدن آن از بینی و تماس مستقیم با مخاط بینی|||متـ . مصرف مشامی [اعتیاد]