[نفت] چاه لاغر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] پوششدهی نرمه (عمومی فرآوری)
[معدن] میز نرمه (جدایش)
لیز، لزج، لجن مال، لجن الوده سایر معانی: زننده، تنفرانگیز، متنفر کننده، لجن گرفته، گلابه دار، لیزایه، لیزابه پوش، لزج و سرد، لیز و سرد، سرد و چسبناک [مهندسی گاز] لجن مال، لزج، لیز ...
قانون ـ فقه : who is at war against with muslimکافر حربى
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا سایر معانی: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی
خوار، پست، مطرود، زبون، نکوهش پذیر سایر معانی: نفرت انگیز، بیزار کننده، بیزارگر، (بسیار) ناپسند، آریغ انگیز، (بسیار) ناستوده، سفله، مذموم
غیر ممکن
پلیدی، الودگی، هرزه، کثافت، چرک، خرده ریز سایر معانی: نجاست، فژه، گروس، پژگنی، هرزگی، قباحت، بی آزرمی، زشتکاری، فساد اخلاقی [نساجی] چرک - کثافت - آلودگی
سست، نازک، شکننده، زود گذر، گول خور، نحیف، بی مایه، سست در برابر وسوسه شیطانی سایر معانی: نزار، رنجور، (از نظر اخلاق و اراده) ضعیف، ضعیف النفس، زودشکن، زودآسیب، ظریف، لطیف، کاووس، پاژ، سبد ع ...
غیر محتمل سایر معانی: بعید (واروی: probable) [ریاضیات] غیر محتمل، بعید
نحیف سایر معانی: دراز و لاغر، استخوانی و بلند، بلند و باریک، لندوک، درازناک، لق لقو، (گیسو) صاف و شل (بی فر و بی حالت)، (چمن و غیره) کم پشت، تنک، لاغر، خمیده، خمار