[ریاضیات] خط کسری مایل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورب، اریب وار، منحنی، کج، چپ چپ، با گوشهء چشم سایر معانی: یک وری، ناسازوار، کج و کوله
(oblique) گونیا، سطح اریب اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن، رنده کردن [عمران و معماری] شیبدار
قطر، دوگوشه، قاطع دو زاویه، مورب، اریب، قطری سایر معانی: قیقاچ، (هندسه و ریاضی) قطر، تراگوش، کژ، (هندسه و ریاضی) قطری، تراگوشی، دارای نشان ها یا خط های مورب، ناراست، دارای زاویه ی چهل و پنج ...
یک وری سایر معانی: از یک طرف، از یک سوی، یکسویه، یک طرفه، از پهلو، یک بری
نوسنجی، نوسنجی، عرضی سایر معانی: خط قاطع دو یا چند خط دیگر، خط متقاطع، خط تراگشتی، همبر، سنجش ارزش برحسی معیار نوینی [عمران و معماری] تراگذار [کامپیوتر] اشکال زدایی ،اجرای هر جمله از یک برنا ...