تایر روکش شده، روکش کردن، روکش زدن سایر معانی: (تایر اتومبیل) دوباره روکش کردن (retread می گویند)، مخفف: recapitulate، روکش کردن لاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری، سرافکندگی، ننگین کردن، خوار کردن، شرمنده کردن، خجالت دادن سایر معانی: روسیاهی، بی آبرویی، شرمندگی، مایه ی تاسف، تاسف آور، دریغ (بودن)، افسوس ...
صدف، جلد، مرمی، گلوله توپ، کالبد، قشر، پوست، عایق، خمپاره، صدف حلزون، بدنه ساختمان، عامل محافظ حفاظ، پوست فندق وغیره، پوکه فشنگ، قشر زمین، کاسه یا لاک محافظ جانور، سبوس گیری کردن، مغز میوه ر ...
خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، طرح کردن سایر ...