منحصرا سایر معانی: به ویژه، بخصوص، مخصوصا، بالاخص، جز به جز، قلم به قلم، به طور مبسوط، مشروحا، به طور فوق العاده، یک کاره، یکجور مخصوص، بطرز مخصوص، جزبجز [فوتبال] مخصوصا [ریاضیات] به ویژه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فقط، منحصرا، محضا، بتنهایی سایر معانی: تنها، به تنهایی