[نساجی] ماکوی چاک دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] ماکوچه
[سینما] مسدودکننده سه باله یا سه پرده ای
[نساجی] ماکوی بی سر - ماکوی سر تخت
[سینما] بندان دهانه متغیر
[سینما] مسدودکننده با زاویه باز متغیر - مسدودکننده متغیر - شاتر قابل تنظیم - سیستم شاتر متغیر - بندان متغیر
[برق و الکترونیک] شاتر موجبر بخشی از موجبر که شامل مانع مکانیکی قابل تنظیمی است که می تواند انرژی RF را تنظیم، سد یا منحرف کند.
امر مسلم، اطمینان، یقین، عین الیقین سایر معانی: تحقق، قطعیت، چیز مسلم و محقق [ریاضیات] معین بودن، تعیین، قطعی، یقین، اطمینان، قطعیت آوری [آمار] حتمیت
محدود، بستری، منحصر، محدود شده سایر معانی: 1- محدود 2- بستری [عمران و معماری] تحت فشار - محبوس [بهداشت] زیر فشار - محبوس
تسلیم کردن، تسخیر کردن، فتح کردن، مغلوب کردن، پیروزی یافتن بر، غالب امدن، ستاندن سایر معانی: (در اثر جنگ و پیروزی) به دست آوردن، گشودن، دست یافتن بر، شکست دادن، چیره شدن، غلبه کردن، پیروز شد ...
از اثر انداختن، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن سایر معانی: خنثی کردن، از کار انداختن (به ویژه بمب و چیزهای مخرب)، (واحد نظامی را از حالت آمادگی رزمی) به حالت ذخیره درآوردن، نافعال ...
حق نمایندگی (کسی را) لغو کردن، از نمایندگی انداختن، از بهرهگیری انداختن