چرت، چرت زدن سایر معانی: چرت زدن (معمولا با: away)، پینگی زدن، به خواب کوتاه یا پراضطراب فرورفتن، نیمه خواب بودن، و سن، خواب کوتاه یا سطحی، پینکی، چرت زدن باoff [کاراته] دوزو - خواهش کردن . ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد کردن، تجاهل کردن، چشم پوشیدن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن سایر معانی: نادیده انگاشتن، کم محلی کردن به، محل نگذاشتن به، اعتنا نکردن، زیرسیبلی رد کردن [برق و ...