عنقریب، مختصری سایر معانی: به زودی، در آینده ی نزدیک، کمی، اندکی، به طور خلاصه، در چند واژه، به طور موجز، به طور ناگهانی، ناگه، ناگهان، گستاخانه، تند، بزودی، زود، مختصرا، بدرشتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بموقع، در اولین فرصت، صبح زود، زود، بهنگام سایر معانی: (قدیمی) زود، بگاه، به سرعت، بی تاخیر