معنی

بموقع، در اولین فرصت، صبح زود، زود، بهنگام
سایر معانی: (قدیمی) زود، بگاه، به سرعت، بی تاخیر

دیکشنری

گاهی اوقات
قید
betimesدر اولین فرصت
betimesصبح زود
soon, betimesزود
betimesبهنگام
betimesبموقع

ترجمه آنلاین

زمان ها

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.