لیست واژه‌ها

shortening

چرب‌مایه [علوم و فنّاوری غذا] مجموعه‌ای از چربی‌ها که با روان‌سازی و کوتاه و سست کردن ساختار ترکیبات غذایی به آنها قوام و کیفیت مناسب می‌دهد|||متـ . روغن قنادی 2 ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

shortening cycle

[عمران و معماری] دور کوتاه کننده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

loss due to elastic shortening

[عمران و معماری] اتلاف ناشی از کوتاه شدن ارتجاعی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pie crust shortening

چرب‌مایۀ رویۀ پای [علوم و فنّاوری غذا] نوعی چرب‌مایه که سبب تردی پای می‌شود بی‌آنکه بر خاصیت جذب آبِ آرد تأثیر بگذارد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

lard

گوشت خوک، چربی خوک، چربی زدن، ارایش دادن سایر معانی: (خوراک پزی) لایه های پیه یا گوشت خوک را لابلای گوشت مرغ و غیره قرار دادن، گیرایی و جلا دادن به، زیبا کردن، چرب و نرم کردن، پیه خوک، روغن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرب‌مایه

مجموعه‌ای از چربی‌ها که با روان‌سازی و کوتاه و سست کردن ساختار ترکیبات غذایی به آنها قوام و کیفیت مناسب می‌دهد|||متـ . روغن قنادی 2 [علوم و فنّاوری غذا] ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

کوتاه‌سازی

کوتاه‌ کردن طول سارکومرهای (sarcomers) گوشت برای بهبود خواص حسی آن [علوم و فنّاوری غذا]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید