دریا نورد، محموله کشتی، مسافر کشتی، اهرم ساعت، حمل کمننده کالا با کشتی سایر معانی: (شخص یا آژانس) ترابر، رساننده ی کالا، موسسه ی ترابری [حسابداری] فرستنده کالا [نساجی] حمل کننده کالا با کشتی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتاب پرست
حرفه، حامل، حمال، حامل میکرب، دستگاه کاریر، موج حام-ل سایر معانی: (شخص یا وسیله ای که حمل می کند) حمل کننده، نقاله، حماله، برنده، آورنده، آوردگر، ترابر، نامه بر، پیام آور، قاصد، مکاری، پیک، ...
انتقال دهنده، ناقل، منتقل کننده، ترابرگر، دستگاه ناقله، ناقل سایر معانی: ترابرگر، انتقال دهنده، منتقل کننده، دستگاه ناقله، ناقل [عمران و معماری] انتقال دهنده [نساجی] جلودهنده پارچه [ریاضیات] ...