معنی

حرفه، حامل، حمال، حامل میکرب، دستگاه کاریر، موج حام-ل
سایر معانی: (شخص یا وسیله ای که حمل می کند) حمل کننده، نقاله، حماله، برنده، آورنده، آوردگر، ترابر، نامه بر، پیام آور، قاصد، مکاری، پیک، چاپار، (ظرف یا مجرا و غیره که توسط آن چیزی رسانده شود) رسانگر، ناقل، کاربر، بردار، صندلی (پلاستیکی و بردنی) کودک، بیمه گر، انسان، رجوع شود به: aircraft carrier (پزشکی - یا جانور حامل بیماری یا مشخصات ارثی زیانبخش) برنده، (شیمی - عامل کاتالیزگر که موجب انتقال یک عنصر یا ریشه از یک ترکیب به ترکیب دیگر می شود، جسمی که کاتالیزگر موجود در خود را تقویت می کند، مقدار نسبتا زیادی از یک ماده ی پایا که با مقدار بسیار کمی ایزوتوپ مخلوط شده باشد) حامل، (الکترونیک) موج حامل، موج بردار، موج حام‹ل
[حسابداری] متصدی حمل و نقل ؛ حمل کننده
[عمران و معماری] انتقال دهنده - حامل
[کامپیوتر] حامل - سیگنالی که سیگنال تلفیق شده دیگری را درون خود دارد . مثلا" یک مودم داده را درون یک تلفن انتقال می دهد. مودم برای انجام اینکار از صدایی پیوسته به عنوان حامل استفاده می کند . - حامل .
[برق و الکترونیک] حامل 1. بسامد اصلی یک فرستنده در غیاب سیگنال مدوله کننده . 2. الکترون یا حفره ی متحرک در یک نیمه رسانا . - حامل
[بهداشت] حامل
[حقوق] حمل کننده، وسیله حمل، پیک، شرکت هواپیمایی یا کشتیرانی
[نساجی] حامل - کریر - ماده تعاونی برای رنگرزی پلی استر در دمای جوش
[ریاضیات] حمل کننده، حامل، متصدی حمل و نقل، حماله
[معدن] حامل (ژئوشیمی)
[آمار] 1. حامل 2. ناقل 3. محمل

دیکشنری

حامل
اسم
carrier, vehicle, bearer, vector, transport, conveyorحامل
porter, coolie, carrierحمال
carrierحامل میکرب
carrierدستگاه کاریر
carrierموج حام-ل

ترجمه آنلاین

حامل

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.